سوال سریع: آیا می توانید در یک جمله بیان کنید که شرکت شما چه می کند؟
بیشتر استارتآپها در مورد رشد به این شکل فکر میکنند: آنها به محصول خود به عنوان نقطه A نگاه میکنند و محصول با بازار به عنوان نقطه B.
در ساده ترین شکل خود، موقعیت یابی تمرینی است برای تعیین اینکه چ ! ه کسی، چه کسی و کجا ه ! ستید. با این سوال ساده شروع می ش می آورند ود: “شرک! ت شما چه می کند؟” و منجر به مسیری می شود که شما را به تناسب محصول با بازار می رساند.
یک فنجان دیگر جو بگیریدهر استارت آپی 3 داستان دارد و شما باید همه آنها را بگویید
تکامل موقعیت یابی محصول
موقعیت یابی به طور سنتی به عنوان یک مفهوم بازاریابی در نظر گرفته می شود که فضایی کتابخانه شماره تلفن را تعریف می کند که در آن نام تجاری ! شرکت در جهان بازار و رقبای آن قرار می گیرد.
اما همانطور که توسعه محصول از بازاریابی خارج می شود و به ! علم خود تبدیل می شود، موقعیت یابی با آن تکامل ! یافته است. ما دیگر محصول خود ر ! ا به سمت بازار موجود سوق نمیدهیم، بلکه در حال ایجاد بازارهای بازتعریف شده حول یک دسته محصول جدید هستیم.
بنابراین، موقعیت یابی کمتر در مورد رقابت بازار و بیشتر در مورد تعریف بازار است .
از منظر رشد، موقعیت یابی به این معناست که مجوزها: نقل قول های مشتری هستند بدانید چه چیزی هستید، ارزش پیشنهادی شما چیست و به کدام بخش از بازار حمله می کنید.
به نظر می رسد موقعیت یابی یک تمرین مبهم و دلهره آور و شاید بیهوده باشد، اما در واقع در مورد درک و برقراری ارتباط درست در مقابل شما است. در این پست توضیح خواهم داد که استارتاپهای فعلی من چگونه به موقعیت ما نزدیک شدهاند، چگونه در گذشته این کار را انجام دادهام، داده های فن و همچنین نحوه کارم با استارتآپهایی که توصی ! ه میکنم برای تقویت آن به آنها کمک کنم.
با تعریف آنچه که نیستید شروع کنید
اولین قدم برای فهمیدن اینکه چه چیزی هستید این است که به وضوح تصمیم بگیرید که چه چیزی نیستید. با فرض اینکه شرکت خود را به عنوان یک بازیکن کوچکتر در دنیای شرکت هایی که برای یک مشتری رقابت می کنند راه اندازی نکرده اید، اکنون زمان آن است که تفاوت های منحصر به فرد و مزیت ها ! ی رقابتی خود را برجسته کنید و از آنها برای بیان داس ! تانی متفاوت از آنچه رقیب شما می گوید استفاده کنید. .
یکی از استارتآپهایی که من توصیه میکنم، شرکتی است که از یک ارائهدهنده خدم ! ات استخدام سنتی به یک شرکت تولیدی تبدیل میشود. بنیانگذار متوجه شده بود که روشهای استخدامی که او ایجاد کرده بود نتایج بهتری نسبت به رقبای خود دارد. او تفاوتهای منحصربهفرد روشهای خود را بررسی کرد، تحقیقاتی انجام داد، برای کدنویسی ه ! زینه کرد و متعاقباً روشهای خود را به نرمافزاری تبدیل کرد که هر شرکتی بتواند بدون خدمات او از آن استفاده کند.
ما نگاهی به موقعیت او انداختیم و بلافاصله به این نتیجه ر